چالشهای چندلایه در کمین بانکداری جهانی
نظام بانکداری جهانی در دهه اخیر با تغییرات سریع و چالشهای پیچیدهای مواجه شده است. عواملی همچون نوسانات نرخ بهره، تغییرات در مقررات نظارتی، ظهور هوش مصنوعی، و ریسکهای نوظهور سایبری و ژئوپلیتیکی، مسیر آینده این صنعت را تعیین میکنند. گذار به سمت اقتصاد سبز نیز یکی دیگر از مولفههای کلیدی در این تحولات است. گزارشهای معتبر جهانی مانند تحلیل سالانه موسسه مککنزی هشدار میدهند که حاشیه سود خالص بانکها تا سال 2030 کاهش خواهد یافت و رشد پایدار دیگر تنها از مسیر وامدهی سنتی ممکن نیست.
ضرورت بازنگری در مدل درآمدی بانکها
تحلیلهای کارشناسان برجسته نشان میدهد که درآمدهای ناشی از نرخهای بهره بالا، ماندگار نخواهند بود. بانکها برای رشد و بقا باید به سمت افزایش بهرهوری، توسعه درآمدهای کارمزدی و پیادهسازی نوآوریهای دیجیتال حرکت کنند. در این چشمانداز، ارائه خدمات متنوع و خلق ارزش افزوده برای مشتریان، اهمیت بسیار بیشتری نسبت به گذشته پیدا میکند و مدل کسبوکار بانکها نیازمند بازآفرینی است.
ابهام در مقررات و نفوذ نهادهای غیربانکی
یکی از چالشهای جدی پیش روی بانکها، عدم قطعیت در حوزه مقررات است. برای مثال، طرح Basel III Endgame در آمریکا که میتوانست سرمایه مورد نیاز بانکها را 10 تا 20 درصد افزایش دهد، به دلیل فشار صنعت متوقف شد. این وضعیت بانکها را وادار به طراحی سناریوهای مختلف برای تامین سرمایه میکند. همزمان، نفوذ نهادهای مالی غیربانکی مانند صندوقهای پوشش ریسک که بدون نظارت مشابه بانکها فعالیت میکنند، به یک نگرانی اساسی تبدیل شده و میتواند پایداری سیستم مالی را در زمان بحران تهدید کند.
فرصت بزرگ هوش مصنوعی مولد (GenAI)
هوش مصنوعی مولد به عنوان یک ابزار تحولآفرین، فرصتی برای خلق صدها میلیارد دلار ارزش افزوده در سطح جهانی فراهم کرده است. بانکها میتوانند با به کارگیری این فناوری در فرآیندهای کشف تقلب، بهبود تجربه مشتری، اعتبارسنجی و برنامهنویسی داخلی، تحولی بنیادین ایجاد کنند. البته مدیریت چالشهایی مانند کیفیت دادهها، ریسک مدل و هزینههای بالای پیادهسازی برای موفقیت در این مسیر ضروری است.
گذار به نظام پولی نوین و مدیریت ریسک سایبری
بانک تسویهحسابهای بینالمللی (BIS) از یک «سهگانه نوپدیدسازی» شامل ذخایر بانک مرکزی، سپردههای توکنشده و اوراق دولتی توکنشده بر روی یک دفتر کل واحد به عنوان نسل بعدی نظام پولی یاد میکند. این رویکرد رسمی با تهدید استیبلکوینها که فاقد پشتوانه بانک مرکزی هستند، مقابله میکند. همزمان، ریسک سایبری به اندازه ریسک نقدینگی اهمیت یافته و تستهای تابآوری نشان میدهد بانکها در این حوزه با ضعفهای جدی مواجهاند.
تامین مالی اقلیمی؛ از تهدید تا فرصت درآمدی
بانکها تحت فشار فزایندهای برای شناسایی ریسکهای اقلیمی در ترازنامههای خود و هدایت منابع به سمت پروژههای سبز و کمکربن قرار دارند. موسسه مککنزی پیشنهاد میکند بانکها به جای حذف داراییهای پرکربن، بر تامین مالی پروژههای گذار تمرکز کنند. این رویکرد میتواند تامین مالی اقلیمی را به یک منبع درآمدی جدید و پایدار برای نظام بانکی جهانی تبدیل کند.
چالشهای ساختاری در نظام بانکی ایران
بانکداری در ایران با محدودیتها و ریسکهای منحصر به خود دست و پنجه نرم میکند که آن را از روندهای جهانی دور نگه داشته است. نسبت بالای مطالبات غیرجاری، نقدینگی و توان عملیاتی بانکها را به شدت محدود کرده است. بدهیهای سنگین به بانک مرکزی و نسبت کفایت سرمایه پایینتر از استاندارد 8.2 درصدی در بسیاری از بانکها، توان سرمایهگذاری در فناوری و نوآوری را کاهش داده است.
اثر تحریمها و سیاستهای دستوری بر بانکداری ایران
تحریمها دسترسی بانکهای ایرانی به شبکههای پرداخت جهانی، فناوریهای نوین و سرمایه خارجی را مسدود کرده است. این امر مانع بهرهبرداری از ابزارهای مدرن مالی مانند توکنسازی و قراردادهای هوشمند شده است. علاوه بر این، سیاستهای نرخ بهره دستوری و مداخلات دولتی، فضای رقابت سالم و نوآوری را محدود کرده و بانکها را به سمت تامین منابع کوتاهمدت و حمایت از پروژههای دولتی سوق داده است.
بارقههای امید در مسیر تحول دیجیتال
با وجود چالشها، رشد شرکتهای فینتک و پرداختیار در ایران توانسته بخشی از خدمات بانکی را دیجیتالی کرده و تجربه مشتری را بهبود بخشد. این رشد میتواند الگویی برای بانکها باشد. اجرای کامل بانکداری باز، توسعه زیرساختهای API و سرمایهگذاری هوشمندانه در هوش مصنوعی میتواند به بانکهای ایرانی در تحلیل داده، مدیریت ریسک و ارائه خدمات شخصیسازیشده کمک کرده و فاصله آنها با استانداردهای جهانی را کاهش دهد.
***
یادداشت مدیرعامل بانک اقتصادنوین، چشمانداز دوگانهای را برای صنعت بانکداری ترسیم میکند. در سطح جهانی، بانکها در یک تقاطع استراتژیک قرار دارند که بقای آنها به بازآفرینی مدل کسبوکار، پذیرش فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و همسویی با اقتصاد سبز وابسته است. نظام بانکی ایران اما در مسیری متفاوت و با چالشهای داخلی عمیقتری مانند ناترازی و تحریمها مواجه است که منجر به شکاف فزاینده با روندهای جهانی شده است. این تحلیل نشان میدهد که تحول دیجیتال و اصلاحات ساختاری دیگر یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت حیاتی برای جلوگیری از عقبماندگی پرهزینه و رساندن بانکهای ایرانی به جایگاهی نزدیکتر به استانداردهای بینالمللی است.