صنعت فولاد ایران که با تکیه بر مزیت انرژی ارزان به رتبه دهم جهانی رسید، اکنون با چالشهای جدی روبرو است. ناترازی انرژی، سهم هزینه آن را در تولید به بیش از 15 درصد رسانده و قطعیهای مکرر، تولید و صادرات را مختل کرده است. ضعف در سرمایهگذاری معدنی و سیاستهای صادراتی نامناسب، مزیتهای استراتژیک سنگآهن و بازارهای منطقهای را تضعیف کرده است. کارشناسان معتقدند این صنعت برای بقا نیازمند گذار از «مزیت طبیعی» به «مزیت نهادی» از طریق بازنگری در حکمرانی است.
انرژی؛ از مزیت رقابتی تا گلوگاه تولید
زمانی انرژی ارزان، ستون فقرات رقابتپذیری صنعت فولاد ایران محسوب میشد؛ اما امروز این مزیت به یک محدودیت جدی تبدیل شده است. ناترازی در شبکه برق و کمبود گاز، تولید فولادسازان را مستقیماً هدف قرار داده است. برای نمونه، تنها در تابستان سال 1403، ظرفیت تولید شرکتهای بزرگ فولادی برای بیش از 40 روز از مدار تولید خارج شد. این چالش در حالی رخ میدهد که سهم انرژی در بهای تمامشده محصولات فولادی از 7 درصد به بیش از 15 درصد افزایش یافته است. نتیجه این وضعیت، کاهش تولید، تهدید اشتغال و از دست رفتن فرصتهای صادراتی است.
مواد اولیه؛ رقابت داخلی به جای زنجیره ملی
سنگآهن و گندله که روزی مزیتهای استراتژیک کشور در زنجیره فولاد بودند، اکنون به یک عامل رقابت منفی درونصنعتی بدل شدهاند. کاهش سرمایهگذاری در بخش معدن و توقف پروژههای اکتشافی، باعث ایجاد شکاف میان حلقههای بالادستی و پاییندستی این صنعت شده است. در چنین شرایطی، بنگاههای فولادی برای تضمین بقای خود ناچار به خرید معادن کوچک یا تشکیل کنسرسیومهای تأمین مواد اولیه روی آوردهاند. این رویکردها اگرچه در کوتاهمدت راهحلی مقطعی است، اما در بلندمدت نشاندهنده ضعف عمیق در سیاستگذاری کلان صنعتی کشور است.
بازارهای صادراتی؛ فرصتهایی که با سیاستگذاری از بین رفت
در دهه 1390، ایران با برخورداری از موقعیت جغرافیایی ممتاز، هزینه حمل پایین و دسترسی به بنادر جنوبی، پتانسیل تبدیل شدن به قطب صادراتی فولاد خاورمیانه را داشت. با این حال، تحریمهای بینالمللی و تصمیمات خلقالساعه داخلی، این مسیر را مسدود کردند. سیاستهایی مانند وضع عوارض صادراتی و الزام به عرضه ارز حاصل از صادرات با نرخهای دستوری، عملاً جذابیت بازارهای جهانی را برای تولیدکنندگان از بین برد. امروزه بخش قابل توجهی از فولاد تولیدی کشور به جای ایجاد ارزآوری، در صف انتظار برای دریافت مجوزهای صادراتی باقی میماند.
فناوری و سرمایه انسانی؛ تأخیر در گذار به فولاد سبز
در حالی که جهان به سمت تولید فولاد کمکربن و سبز حرکت میکند، صنعت فولاد ایران در این گذار فناورانه با تأخیر مواجه است. شرکتهای بزرگ منطقهای در حال سرمایهگذاریهای کلان روی انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای پیشرفتهای مانند DRI–EAF هستند. اما در ایران، نوسانات شدید ارزی و فقدان یک سیاست صنعتی پایدار، مانع از شکلگیری همکاری مؤثر میان دولت، دانشگاه و صنعت برای ورود به این عرصه شده است.
اقدامات بنگاهی؛ راهکارهای خرد در غیاب استراتژی کلان
با وجود تصویر تیره در سطح کلان، برخی بنگاههای پیشرو مانند فولاد خوزستان، فولاد مبارکه و کاوه جنوب کیش، ابتکارات مثبتی را به اجرا گذاشتهاند. این شرکتها با تمرکز بر رویکردهای استراتژیک، توانستهاند حتی در محیط اقتصادی بیثبات، مزیتهای جدیدی خلق کنند. بومیسازی تجهیزات، نوسازی خطوط تولید، سرمایهگذاری در ساخت نیروگاههای اختصاصی و اجرای طرحهای بازچرخانی آب، نمونههایی از این اقدامات هستند. با این حال، این تلاشهای فردی نمیتواند جایگزین یک سیاست صنعتی ملی و یکپارچه باشد.
***
صنعت فولاد ایران در نقطه عطف حساسی قرار گرفته است. تحلیل دادهها نشان میدهد که اتکای صرف به مزیتهای طبیعی مانند انرژی و مواد اولیه ارزان، دیگر برای حفظ رقابتپذیری کافی نیست. چالشهای ساختاری در حوزه تأمین انرژی پایدار، سیاستگذاریهای صادراتی و اکتشافات معدنی، این مزیتها را به شدت تضعیف کرده است. اکنون بقا و رشد این صنعت استراتژیک، نه از مسیر «مزیت طبیعی»، بلکه از طریق خلق «مزیت نهادی» ممکن میشود. این امر مستلزم بازنگری فوری در حکمرانی فولاد است؛ بهطوریکه نقش دولت باید به تنظیمگری تغییر یابد و ثبات در قواعد بازی برای سرمایهگذاری در انرژی و معدن تضمین شود. بدون این اصلاحات ساختاری، مزیت تاریخی فولاد کشور به تدریج به یک چالش اقتصادی تبدیل خواهد شد.